امام باقر علیهالسلام: ?روزی امام حسین(علیه السلام) به نزد امام حسن(علیه السلام) آمد، وقتی چشمش به برادر افتاد گریه کرد، امام حسن(علیه السلام) از برادرش علت گریه کردن را جویا شد. امام حسین(علیه السلام) فرمود: گریه ام برای رفتار بدی است که با تو می شود. امام حسن فرمود: ظلم و ستمی که بر من می شود همین زهری است که به من داده می شود و به سبب آن به قتل می رسم،ولی بدان که لا یوم کیومک یا اباعبدالله؛ هیچ روز و سرنوشتی مانند روز و سرنوشت تو نمی باشد ای ابا عبدالله زیرا روزی بر تو خواهد آمد که سی هزار نفر از مردمی که خود را مسلمان می دانند و مدعی هستند که از امت جد ما محمد (صلی الله علیه و آله) می باشند، تو را محاصره می نمایند،و برای کشتن تو و جسارت به اهل بیت تو و اسارت خاندان تو و غارت اموال آنها اقدام می نمایند، در این هنگام است که خداوند لعن خود را بر خاندان امیه فرو فرستد و از آسمان خون و خاکستر فرو ریزد و همه مخلوقات حتی حیوانات درنده در بیابان ها و ماهیان در دریاها بر مصیبت تو گریه کنند» ?برگرفته از لهوف ، سیدبنطاووس @aqr_ir
#یا_رقیه_خاتون? تا تربتش شفاست به فکر زیارتیم غیر از حرم ، حواله نخواهیم تا ابد سوگند بر کبودی روی رقیه جان سینه کبود و جامه سیاهیم تا ابد
معرفی کتاب دفاع مقدس ? «خانم کارکوب» مجموعه خاطرات خانم «زهرا کارکو» همسر رزمنده پاسدار «خداداد کارکوب زاده» و مادر سه شهید و دو جانباز است که با قلمی روان و توانا، خواننده را با حوادث و فراز و فرودهای بسیار و صبر و فداکاری یک مادر همراه می کند. ? گزیده کتاب خانم کارکوب زاده زنی است با قدی خمیده اما استوار، زنی که با آغاز جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، همسر و پنج فرزند برومندش راهی جبهه های جنگ و دفاع از میهن می شوند و در دو سال اول جنگ، دو فرزندش به شهادت می رسند و در سال سوم نیز، خبر اسارت دو فرزند دیگرش را می شنود. ? از آن پس سال ها چشم به راهشان می نشیند تا سرانجام با خبر آزادی یکی از آنان، نور امید به بازگشت پسر کوچکش نیز در دلش شعله می کشد. اما این انتظار به درازا می کشد و هرگز خبری از او نمی رسد… @hajarpub_ir
أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیبِ الخَضیب سلام بر آن مَحاسن بخون خضاب شده أَلسَّلامُ عَلَى الخَدِّ التَّریب سلام بر آن گونه خاک آلوده أَلسَّلامُ عَلَى البَدَنِ السَّلیب سلام بر آن بدن برهنه #سلام_آقا ▪️عاشورای حسینی بر عزاداران حضرت سیدالشهدا تسلیت باد @aqr_ir
در کربلا چه گذشت… هشتم محرم الحرام |ملاقات امام(ع) با عمرسعد ▪️حضرت فرمود:« ای پسر سعد! آیا با من مقاتله می کنی و از خدا هراسی نداری؟» ابن سعد گفت:« اگر از این گروه جدا شوم، خانه ام را خراب و اموالم را از من می گیرند و من بر حال افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناکم.» ?وقایع نگار روزانه محرم @aqr_ir
آخرین نظرات